سری فیلمهای Mad Max از ابتدای عرضهشان به یکی از پرطرفدارترین سریهای هم سبکشان تبدیل شدند، سهگانهای که حدود 30 سال پیش بر روی پرده نقرهای سینماها رفت و از آن دوران به بعد با اقتباسهای زیادی در رسانههای سرگرمی روبرو شد. آخرین بازی ویدئویی اقتباسی از این سری در سال 2015 منتشر و با بازخوردهای نسبتاً خوبی نیز از سوی گیمر ها و منتقدین این حوزه روبرو شد. این بازی در مسیری متفاوت از فیلمهایش حرکت میکند و به هیچ عنوان یک بازی تبلیغاتی برای فروش آثار سینماییاش نیست.استدیو آوالانچ که بازیهایی چون Just Cause را در کارنامه کاریاش دارا است، وظیفه ساخت این بازی را بر عهده داشت که اتفاقاً بسیار هم خوب عمل کرد. قابل ذکر است خالق سری اصلی فیلمهای مدمکس یعنی جورج میلر نیز از ابتدا تا انتهای ساخت این بازی همکاریهایی با Avalanche Studios داشته است، تا در این بازی شاهد یک دنیای بی عیب نقص باشیم. داستان بازی نیز به صورت کاملاً مستقل از فیلمهای این سری کار شده، و هیچگونه شباهتی نسبت به آثار جورج میلر در آن مشاهده نمیشود.
مدمکس، دنیایی آخر و الزمانی در دل بیابانهای گرم و خشک را روایت میکند، جایی که هر جنبنده در آن باید برای زنده ماندن و بقا بجنگد و شاهد هیچ گونه گونه ثبات و آرامشی در آن نیستیم، مکس نیز در این دنیای وحشی رها شده و تمام سعیاش را برای زنده ماندن به هر قیمتی به کار میگیرد. مکس در ابتدای روند بازی با مکانیکی به نام چامباکت آشنا میشود، چام به مکس در تعمیر ماشینش کمک و تبدیل به یک دوست خوب برای مکس میشود. او حتی در مبارزههایتان نیز کمک میکند!، به این ترتیب که ماشینتان را کنترل و به شما وقت برای شلیک با اسلحه های سرد و گرم به سمت دشمنانتان را میدهد. علاوه بر این، در مواقعی که ماشین با خرابی مواجه میشود به سرعت به جلوی ماشین میپرد و به تعمیر آن میپردازد. آب اصلیترین عامل حیاط و بزرگترین ثروت این دنیای بی رحم است، بنزین نیز در کنار آن از اهمیت بالایی برخوردار است. البته من در طول بازی زیاد به دنبال بنزین نگشتم و نتوانستم کسی را پیدا کنم که در پیدا کردن آن با مشکل بر خورده باشد.
پیدا کردن آب و غذا در این دنیا بسیار پر اهمیت است، و برای انرژی گرفتن باید به جستجو برای آنها بپردازید. شاید تصورتان غذایی لذیذ باشید، اما سخت در اشتباهید. غذاهای بازی میتوانند کرمهایی باشند که در حال تجزیه بدن یک جسدند یا گوشت بدن خزندههای گوناگون!.
گیم پلی Mad Max به دو بخش کلی تقسیم میشود: مبارزه با ماشین و وسایل نقلیه که در زمان معرفی بازی مانورهای زیادی بر روی آن داده شد، و دیگری مبارزه و ماجراجویی با پای پیاده!. هر کدام از این بخشها به تنهایی نیمی از روند گیم پلی بازی را تشکیل میدهند. بازی با یک شروع غوغایی شروع میشود و با صحنههای هیجان انگیز و سینماتیکش، مدام شما را به انجامش ترغیب میکند، اما این روند ادامه ندارد و در ادامه بسیار کسل کننده خواهد شد. این کسل کنندگی تا پایان بازی ادامه دارد، اما خوشبختانه در این مقطع از بازی شاهد اتفاقات جنجال بر انگیز و فوقالعاده خشن هستیم، که تماماً خشم حاکم بر دنیای مد مکس را نشان میدهند. شخصیتهای جدیدی وارد داستان میشوند و به کلی روند بازی را به چالش میکشند. ای کاش این گونه اتفاقات در روند کلی بازی مشاهده میشدند.
بازی Mad Max از گرافیک فوقالعادهای برخوردار است، حضور در بیابان را احساس خواهید کرد، چیزی جز برهوت قابل مشاهده نیست و بلند شدن گاهگاه شنها به وسیله نسیم جلوه زیبا به بازی میدهد. محیط بیابان در شبها بسیار دیدنی است و انعکاس نور ماه بر روی شنها زیبایی خاصی را به ارمغان میآورد. اما بر خلاف این طراحیهای زیبا، طراحی جزئیات چهرهها به خوبی صورت نگرفته است، تا جایی که حتی چهره خود مکس نیز جذابیت خاصی برای گیمر نخواهد داشت. در بعضی مقاطع شاهد افت فریمهای بسیار در محلهای شلوغ و مشکلات در لب زنی شخصیتها بودیم، که هیچ کدام از اینها درشان یک بازی نسل هشتمی نبودند.
متأسفانه برن فاستر نتوانسته آن طور که باید از عهده صداپیشگی شخصیت اصلی بازی یعنی مکس بر به یاد، و گاهگاه شاهد لغزشهایی در این بخش بودیم. اما از طرفی دیگر افکتهای صوتی طبیعی مانند صدای باد، آب، انفجارها و… با وسواس و دقت بسیار بالای توسعه دهندگان جای گذاری شدهاند و مشکل خاصی نمیتوان از آنها گرفت. موسیقی بازی نیز با توجه به شرایط گاه ریتم تند و گاه گند به خود میگیرد و مشکل خاصی در آن مشاهده نمیشود، اما نمیتوان از آن به عنوان یک اثر به یاد ماندنی یاد کرد.